1 00:00:50,765 --> 00:00:55,164 ،اوایل سالهای دهه 80 متخصص الهیات، جان هال بیناییش را از دست داد 2 00:00:55,165 --> 00:01:00,064 او شروع به ضبط یک خاطره صوتی کرد 3 00:01:03,365 --> 00:01:06,654 سلام، 1، 2، 3، امتحان میکنم 4 00:01:07,978 --> 00:01:14,978 صداهای فیلم از نوارهای اصلی و مصاحبه هایی با جان و همسرش، گرفته شده اند 5 00:01:18,845 --> 00:01:21,037 ...بابایی... بابایی 6 00:01:21,531 --> 00:01:25,731 صداهایشان با لبهای بازیگران در صفحه نمایش همگام سازی شده است 7 00:01:36,045 --> 00:01:38,765 این نوار شماره یک، قطعه اوله 8 00:01:38,885 --> 00:01:40,683 دهم جولای 1983 9 00:01:41,965 --> 00:01:43,718 هنوز شروع نکردیم؟ 10 00:01:43,845 --> 00:01:46,679 صداهای متفرقه... 23م فوریه 11 00:01:46,805 --> 00:01:49,274 از هرجایی صداشون میاد... 1983 12 00:01:49,405 --> 00:01:51,124 ناپدید میشن 13 00:01:53,965 --> 00:01:56,560 بخاطر نوار از شما خیلی ممنونم 14 00:01:56,685 --> 00:02:00,123 .همه چیز داشت محو میشد .غرق در آب، ساکن 15 00:02:00,245 --> 00:02:02,362 ...سلام، خوش آمدید به 16 00:02:04,565 --> 00:02:07,285 یک بحران مذهبی ...مرگ... مرگ 17 00:02:07,405 --> 00:02:09,476 میتونیم به عقب برگردیم؟ 18 00:02:11,600 --> 00:02:17,600 شرح هایی از کوری 19 00:02:25,005 --> 00:02:27,042 خیلی وقت پیش بود، درسته؟ 20 00:02:33,045 --> 00:02:35,640 چقدر سخته که جزئیاتو فراموش کنی 21 00:02:44,125 --> 00:02:46,321 ...بیا فکر کنیم 22 00:02:48,405 --> 00:02:51,318 ما اول نوامبر ازدواج کردیم 23 00:02:51,445 --> 00:02:52,674 سال 79 24 00:02:54,325 --> 00:02:56,237 توام داشتی رانندگی میکردی 25 00:02:56,365 --> 00:02:59,358 قطعا تو رانندگی نمیکردی 26 00:02:59,485 --> 00:03:01,158 ...داشتیم میرفتیم به 27 00:03:01,285 --> 00:03:04,722 رفتیم به چیچستر - آره همون... خودشه - 28 00:03:04,845 --> 00:03:08,600 ماه عسلون کجا بود؟ - ...ساحل جنوبی - 29 00:03:08,725 --> 00:03:11,877 اسمش چی بود؟ - .با س شروع میشد، سایرنسستر - 30 00:03:12,005 --> 00:03:14,520 .آره خودشه، سایرنسستر 31 00:03:14,645 --> 00:03:16,364 ...راه طولانی ایه 32 00:03:24,365 --> 00:03:25,924 اون مسافرخونه ی وحشتناک 33 00:03:26,045 --> 00:03:28,640 بدترین جایی بود که ما توش مونده بودیم 34 00:03:28,765 --> 00:03:30,916 یادم نمیاد اونقدر بد بود 35 00:03:31,045 --> 00:03:33,924 .تختش خاک گرفته بود - آره - 36 00:03:34,045 --> 00:03:36,480 مطمئنم ساس داشت - خب - 37 00:03:58,805 --> 00:04:01,240 یادته چجوری جزر و مد شد؟ 38 00:04:03,765 --> 00:04:05,404 تا بالای سمت راست خیابون اصلی بود 39 00:04:34,205 --> 00:04:37,243 ...اون یه شکلی از یه... از یه 40 00:04:37,365 --> 00:04:39,645 صفحه ی سیاه تیره داست 41 00:04:42,445 --> 00:04:46,883 که به آرومی از وسط زمینه دید پیشرفت میکرد 42 00:04:50,605 --> 00:04:52,562 خیلی آروم اتفاق افتاد 43 00:04:55,665 --> 00:04:59,954 دکتر گفت چشما به شدت آسیب دیدن 44 00:05:00,085 --> 00:05:02,998 از جراحی قبلی 45 00:05:06,165 --> 00:05:10,045 تمام کاری که میتونیم کنیم اینه که از اون یه ذره بینایی محافظت کنیم 46 00:05:13,365 --> 00:05:15,641 البته هیچوقت باورش نمیکنی 47 00:05:17,885 --> 00:05:19,604 امیدوار میمونی 48 00:05:26,365 --> 00:05:28,925 اون آخرین عمل چشم بود 49 00:05:29,045 --> 00:05:30,274 .آره 50 00:05:40,365 --> 00:05:44,075 تو تازه از بیمارستان اومده بودی که تام بدنیا اومد 51 00:05:45,845 --> 00:05:48,201 داره لبخند میزنه 52 00:05:51,925 --> 00:05:53,678 به تو لبخند میزنه 53 00:06:30,765 --> 00:06:33,599 هنوز اون یه ذره بیناییو داشتم 54 00:06:42,485 --> 00:06:45,796 میتونستم سوسوی سایه ایو ببینم 55 00:06:45,925 --> 00:06:48,156 وقتی تو وسط پنجره تکون میخوردی 56 00:06:48,285 --> 00:06:50,641 آره 57 00:06:52,445 --> 00:06:56,917 ،اگه تو اتاق زیر نور مرکزی می ایستادم 58 00:06:57,045 --> 00:06:59,560 میتونستم بگم روشنه یا خاموش 59 00:07:04,925 --> 00:07:07,315 ستاره هارو نمیدیدم، ماهو نمیدیدم 60 00:07:09,365 --> 00:07:12,324 هنوز باید بتونم خورشیدو ببینم، نه؟ 61 00:07:14,925 --> 00:07:17,360 فکر نمیکردن این زیاد طول بکشه 62 00:07:21,525 --> 00:07:23,278 دوباره ما اینجاییم 63 00:07:23,405 --> 00:07:27,194 بخش دیگه ای از نوار ایموجن هال 64 00:07:27,325 --> 00:07:30,124 ...بخش دوم. خب حالا من 65 00:07:30,245 --> 00:07:31,759 ...ایموجن 66 00:07:34,165 --> 00:07:35,724 اون ذوق زده بود 67 00:07:35,845 --> 00:07:38,724 چون خواهر بزرگتر یه برادر کوچولوی دوست داشتنی بود 68 00:07:41,885 --> 00:07:44,798 فکر کنم متوجه جریان نبود 69 00:07:49,565 --> 00:07:52,683 قطره کوچکی از پدر 70 00:07:52,805 --> 00:07:54,876 روی پیشانی کوچک عزیزت 71 00:07:58,765 --> 00:08:00,836 قطره کوچکی از پسر 72 00:08:01,805 --> 00:08:04,001 بر روی پیشانیت، عزیزم 73 00:08:06,125 --> 00:08:10,596 قطره ی کوچکی از روح، بر روی پیشانیت، عزیزم 74 00:08:12,205 --> 00:08:15,755 تو دانشگاه افراد زیادی نبودن 75 00:08:28,045 --> 00:08:30,355 صدای یکی از دوستامو میتونستم بشنوم که میگفت 76 00:08:31,925 --> 00:08:35,043 میدونستی جان هال قراره کاملا کور شه؟ 77 00:08:39,805 --> 00:08:42,081 می ایستادم و میشنیدمش 78 00:08:48,445 --> 00:08:51,358 فکرای آشفته اومد تو سرم 79 00:08:54,645 --> 00:08:56,955 مطالعم چی میشه؟ تحقیقم؟ 80 00:08:58,685 --> 00:09:01,245 تدریسم چی میشه؟ 81 00:09:01,365 --> 00:09:02,845 چجوری درس بدم؟ 82 00:09:02,965 --> 00:09:05,799 چجوری سخنرانی کنم؟ بدون هیچ یادداشتی 83 00:09:08,725 --> 00:09:11,479 به دفترم رفتم و اونجا نشستم 84 00:09:12,805 --> 00:09:15,525 دانشجوها تقریبا پنج هفته دیگه قراره اینجا باشن 85 00:09:18,165 --> 00:09:19,804 ...الان 86 00:09:21,445 --> 00:09:23,264 چجوری میخوام انجامش بدم؟ 87 00:09:25,485 --> 00:09:28,956 یه مددکار اجتماعی راجع به همه چیزایی که میتونستن فراهم کنن بهم گفت 88 00:09:29,085 --> 00:09:32,476 اولین عصای سفیدت 89 00:09:34,325 --> 00:09:37,921 خونه های تفریحی مخصوصی برای نابینایان بود 90 00:09:38,045 --> 00:09:39,923 ...شاید دلم خواست یه سگ داشته باشم 91 00:09:40,045 --> 00:09:43,038 و اون گفت: باید یه کلاس حرکت بری 92 00:09:43,165 --> 00:09:46,158 اما من گفتم: نه اینکارو نمیکنم 93 00:09:46,285 --> 00:09:48,083 !وقت ندارم 94 00:09:49,445 --> 00:09:52,438 بیشتر افراد براش وقت میذارن 95 00:09:52,605 --> 00:09:55,598 من بخاطر انجام دادن همه کارا گرفتار بودم 96 00:09:56,605 --> 00:09:58,915 خب لجبازم بودی 97 00:10:03,525 --> 00:10:06,359 یه جورایی با عصبانیت انکار میکردی 98 00:10:11,325 --> 00:10:16,161 تنها چیزی که بهش علاقه داشتم این بود که بدونم چجوری میتونم بعنوان یه محقق نابینا کار کنم 99 00:10:16,285 --> 00:10:17,605 که هیچکس نمیدونست 100 00:10:17,725 --> 00:10:19,205 ...داریم 101 00:10:19,325 --> 00:10:20,805 سرسپردگی طولانی 102 00:10:20,925 --> 00:10:23,156 شیدایی پاییز 103 00:10:23,285 --> 00:10:27,245 من میخواستم بطور قابل قبولی کتابای باارزشیو ضبط کنم 104 00:10:28,285 --> 00:10:32,518 مردم شناسی و جامعه شناسی چطوره؟ 105 00:10:33,565 --> 00:10:36,717 ،همه چیزی که تو بریتانیا تو دسترس بود 106 00:10:36,845 --> 00:10:39,565 رمانای کارآگاهی و داستانای خیالی عاشقانه بود 107 00:10:41,565 --> 00:10:45,445 من به مطالعه علوم اجتماعی معاصر علاقه دارم 108 00:10:47,165 --> 00:10:48,315 ،نه، ببینید 109 00:10:48,445 --> 00:10:50,880 افراد نابینا کتابای بزرگو چجوری میخونن؟ 110 00:10:51,965 --> 00:10:53,957 گفتن: اونا نمیخونن 111 00:10:57,485 --> 00:10:59,204 به هرحال یکاریش میکنم 112 00:10:59,325 --> 00:11:01,237 خیلی ممنون از مشاورتون 113 00:11:01,365 --> 00:11:02,799 اونا نمیخونن 114 00:11:06,245 --> 00:11:07,964 فقط همین 115 00:11:12,845 --> 00:11:14,598 خب من نخریدمش 116 00:11:20,525 --> 00:11:22,676 یه نوار ضبط صوت داشتم 117 00:11:25,165 --> 00:11:26,565 نوارایی داشتم 118 00:11:29,325 --> 00:11:31,123 این میکروفونه؟ آره 119 00:11:32,285 --> 00:11:33,639 روشنه؟ 120 00:11:36,925 --> 00:11:39,121 فرقی میکنه مگه 121 00:11:41,365 --> 00:11:43,322 امتحان میکنم، امتحان میکنم، امتحان میکنم 122 00:11:44,405 --> 00:11:46,158 امروز سه شنبه است 123 00:11:46,285 --> 00:11:49,642 و من دارم میبینم این دستگاه ضبط میکنه یا نه 124 00:11:52,725 --> 00:11:55,160 امتحان میکنم، امتحان میکنم 125 00:11:55,285 --> 00:11:56,765 امروز سه شنبه است 126 00:11:56,885 --> 00:12:01,001 و من دارم میبینم این دستگاه ضبط میکنه یا نه 127 00:12:07,165 --> 00:12:10,317 اولین کاری کردم این بود که گروهی ،از افراد تشکیل دادم 128 00:12:10,445 --> 00:12:12,516 تا کتابارو برام ضبط کنن 129 00:12:14,445 --> 00:12:16,835 چجوری اینکارو کردی؟ 130 00:12:16,965 --> 00:12:19,400 ،دقیق یادم نمیاد 131 00:12:19,525 --> 00:12:21,960 .اما تبدیل به یه کسب و کار مستقل شد 132 00:12:23,245 --> 00:12:26,079 نزدیک 30 نفرشونو داشتم که تو یه صحنه برام کار میکردن 133 00:12:27,405 --> 00:12:29,840 کتابا برمیگشتن رو نوار صوتی 134 00:12:31,165 --> 00:12:33,202 صدها نوار صوتی 135 00:12:34,405 --> 00:12:35,885 !صدها 136 00:12:37,765 --> 00:12:39,996 آره، دگرگون کننده بود 137 00:12:44,365 --> 00:12:46,800 پایین، تو این سطح یک 138 00:12:48,085 --> 00:12:49,599 دو 139 00:12:49,725 --> 00:12:50,761 سه 140 00:12:50,885 --> 00:12:54,037 فکر میکنم دو سه سال بعدشو 141 00:12:54,165 --> 00:12:56,361 با یاد گرفتن اون ترفندای کوچیک گذروندم 142 00:13:00,085 --> 00:13:02,839 ،با ابتکار و کمی هم کمک 143 00:13:02,965 --> 00:13:05,685 مشکلاتی که وجود داشتن میتونستن حل شن 144 00:13:05,805 --> 00:13:09,321 ...منظور عملکردی ارادی است که 145 00:13:11,725 --> 00:13:15,321 ،علارغم اینکه خیلی نابودکننده بود 146 00:13:15,445 --> 00:13:17,084 من ازش لذت میبردم 147 00:13:19,365 --> 00:13:21,721 کاملا مشغول شده بودم 148 00:13:26,765 --> 00:13:29,519 ،تا لحظه آخر نبود 149 00:13:29,645 --> 00:13:32,035 اون ذره ی کوچیک حس نور 150 00:13:32,165 --> 00:13:34,361 کم کم از بین رفت 151 00:13:34,485 --> 00:13:36,875 که حال روحیم تغییر کرد 152 00:13:48,325 --> 00:13:51,397 اون روز تو شروزبریو یادته؟ 153 00:13:51,525 --> 00:13:53,278 وقتی یه نظر ... رو دیدم 154 00:13:54,645 --> 00:13:57,001 منار کلیسا رو؟ - آره - 155 00:14:00,965 --> 00:14:03,924 فکر کنم اون آخرین چیزی باشه که دیدی 156 00:14:08,445 --> 00:14:10,516 آره شاید همینطوره 157 00:14:24,610 --> 00:14:30,010 دو سال بعد 158 00:15:17,605 --> 00:15:18,721 بابا؟ 159 00:15:22,325 --> 00:15:23,759 سلام 160 00:15:25,565 --> 00:15:26,999 یه خواب دیدم 161 00:15:28,365 --> 00:15:29,799 خواب دیدی؟ 162 00:15:30,605 --> 00:15:32,005 ...خواب دیدم 163 00:15:32,125 --> 00:15:33,957 یه شامی خوردم که 164 00:15:34,085 --> 00:15:38,762 چیزای خیلی خوبی توش نبود 165 00:15:38,885 --> 00:15:40,604 و دوباره گمش کردم 166 00:15:42,005 --> 00:15:43,598 واای 167 00:15:44,765 --> 00:15:48,202 این آخرش بود؟ - توام بودی - 168 00:15:48,325 --> 00:15:50,860 اون درباره خوابی که دیده بود داره بهم میگه 169 00:15:55,965 --> 00:15:57,285 حالا 170 00:15:57,405 --> 00:16:00,364 کل غروب هوا ابری میشه 171 00:16:01,925 --> 00:16:04,235 و یه قطعه باد بزرگ روی 172 00:16:04,365 --> 00:16:06,197 تصویر ماهواره ای 173 00:16:06,325 --> 00:16:08,396 ...داره میاد و بسیاری از 174 00:16:18,525 --> 00:16:19,800 حالا چی میشه؟ 175 00:16:21,045 --> 00:16:22,845 بعدا چی؟ 176 00:16:27,725 --> 00:16:30,081 یاد گرفتم بدون یادداشت چجوری سخنرانی کنم 177 00:16:32,485 --> 00:16:35,603 یاد گرفتم چجوری دانشجوهارو از رو صداشون بشناسم 178 00:16:38,005 --> 00:16:41,521 ،نوارا سریعتر از اونی که من بتونم بخونمشون پر میشدن 179 00:16:42,565 --> 00:16:44,318 همش تموم شده بود 180 00:16:49,645 --> 00:16:51,876 اونموقع بود که 181 00:16:52,005 --> 00:16:53,155 فهمیدم 182 00:16:55,205 --> 00:16:57,356 باید درباره کوری فکر کنم 183 00:17:00,285 --> 00:17:03,164 ،چون اگه درکش نمیکردم 184 00:17:06,525 --> 00:17:08,118 شکستم میداد 185 00:17:37,965 --> 00:17:40,799 این نوار شماره یکه، قطعه اول 186 00:17:45,005 --> 00:17:47,236 شرحی از نابینایی 187 00:17:47,365 --> 00:17:52,156 امروز بیست و یکم ژوئنه 188 00:17:52,285 --> 00:17:54,163 سال 1983 189 00:18:08,325 --> 00:18:11,523 ،بعد از گذشت حدود سه سال از نابیناییم 190 00:18:11,645 --> 00:18:15,036 فهمیدم که تصاویر 191 00:18:15,165 --> 00:18:17,122 ،تو گالری ذهنم 192 00:18:17,245 --> 00:18:19,555 کمی محو شدن 193 00:18:20,845 --> 00:18:23,679 ،افراد و جاهایی که دوسشون داشتم 194 00:18:25,565 --> 00:18:29,605 .خاطرات اوایل زندگیم که در استرالیا بودن 195 00:18:34,365 --> 00:18:37,403 بخاطر همین غم بزرگی اومد سراغم 196 00:18:37,525 --> 00:18:39,881 که دیگه نمیتونستم به راحتی بخاطر بیارم 197 00:18:40,005 --> 00:18:41,883 که همسرم چه شکلی بود 198 00:18:43,885 --> 00:18:47,003 یا دخترم ایموجن چه شکلی بود 199 00:18:50,645 --> 00:18:54,002 ،فهمیدم که حافظه ی تصویری 200 00:18:54,125 --> 00:18:56,959 راح تتر تو یاد زنده میشه 201 00:19:04,445 --> 00:19:06,596 درمورد دخترم، ایموجن 202 00:19:06,725 --> 00:19:09,923 دامنه ی گسترده ای از خاطرات با اون دارم 203 00:19:20,205 --> 00:19:22,765 ،از توماس که حالا نزدیک سه سالشه 204 00:19:22,885 --> 00:19:24,956 تصورات مبهم کمی دارم 205 00:19:25,085 --> 00:19:28,203 براساس شش یا نه ماه اول زندگیش 206 00:19:28,325 --> 00:19:30,715 قبل از اینکه تمام بیناییمو از دست بدم 207 00:19:36,645 --> 00:19:38,921 ،و از الیزابت 208 00:19:39,045 --> 00:19:42,356 هیچ حافظه ی بصری ای ندارم و نداشتم 209 00:19:54,925 --> 00:19:56,518 فقط یک دقیقه 210 00:20:00,645 --> 00:20:02,841 علاقمندم 211 00:20:04,525 --> 00:20:06,437 که با نابینایی آشناشم 212 00:20:08,925 --> 00:20:10,757 معناشو پیدا کنم 213 00:20:13,525 --> 00:20:17,041 تا انسانیت کاملمو حفظ کنم 214 00:20:31,925 --> 00:20:35,919 باید بدونیم اون چه نوع نیازیه 215 00:20:36,045 --> 00:20:38,844 یه نیاز روانیه؟ 216 00:20:38,965 --> 00:20:40,479 منطقیه؟ 217 00:20:40,605 --> 00:20:42,995 یه نیاز تاریخیه؟ 218 00:20:48,725 --> 00:20:50,478 شرحی از لبخند 219 00:20:52,045 --> 00:20:55,561 تقریبا هرباری که لبخند میزنم، از لبخندم آگاهم 220 00:20:56,925 --> 00:20:59,645 یعنی از حرکاتم آگاهم 221 00:20:59,765 --> 00:21:02,644 حتی ممکنه اسمشو بذارین تلاش برای لبخند زدن 222 00:21:05,085 --> 00:21:08,761 فکر کنم دلیلش این باشه که هیچ لبخند متقابلی نیست 223 00:21:10,365 --> 00:21:13,358 فرد هیچوقت از لبخند خودش حسی نمیگیره 224 00:21:15,325 --> 00:21:17,442 مثل کسی میمونه که نامه ی برگشتی بفرسته 225 00:21:19,125 --> 00:21:22,357 در نتیجه میتونم حس کنم خودمو از لبخند زدن منع میکنم 226 00:21:25,165 --> 00:21:27,077 یا فکر میکنم میتونم 227 00:21:27,205 --> 00:21:31,597 باید از یکی از نزدیکانم بپرسم که آیا این حقیقت داره یا نه 228 00:21:52,725 --> 00:21:55,797 شرحی از باخبر شدن توماس از نابیناییم 229 00:22:02,125 --> 00:22:05,323 اون با ناراحتی تو کوهستان پرسه میزد 230 00:22:05,445 --> 00:22:08,961 میدونست که هیچوقت نمیتونست تو چشمای زیبای 231 00:22:09,085 --> 00:22:10,758 راپونزل دوباره نگاه کنه 232 00:22:10,885 --> 00:22:14,162 توماس ازم پرسید: چرا اون نابینا شده؟ 233 00:22:16,325 --> 00:22:18,635 چون چشماش ضعیف بودن 234 00:22:20,965 --> 00:22:22,285 چشمای منم ضعیفن 235 00:22:25,485 --> 00:22:29,081 با صدای جدی و کاوشگری ازم پرسید 236 00:22:30,725 --> 00:22:32,284 تو نابینایی؟ 237 00:22:33,965 --> 00:22:35,399 آره 238 00:22:36,485 --> 00:22:38,238 چشمات بسته ان 239 00:22:39,565 --> 00:22:42,876 آره ولی حتی اگه چشمامو باز کنم هنوزم نمیتونم ببینم 240 00:22:44,445 --> 00:22:46,482 عکسارو نمیتونی ببینی؟ 241 00:22:46,605 --> 00:22:49,120 عکسارو میتونم ببینم 242 00:22:49,245 --> 00:22:50,964 چشمای تو ضعیف نیستن 243 00:22:52,925 --> 00:22:55,963 دستمو میذارم رو چشماش و چشماشو بسته نگه میدارم 244 00:22:57,805 --> 00:22:59,762 گفتم: الان میتونی ببنی؟ 245 00:22:59,885 --> 00:23:02,036 گفت نه 246 00:23:02,165 --> 00:23:03,281 الان چی؟ 247 00:23:03,405 --> 00:23:05,124 آره الان میتونم ببینم 248 00:23:05,245 --> 00:23:06,998 آره چشمای من ضعیف نیستن 249 00:23:09,125 --> 00:23:12,436 ،یادم افتاد با ایموجن ولز بودیم 250 00:23:12,565 --> 00:23:14,602 وقتی بهم گفت 251 00:23:16,005 --> 00:23:17,883 بابایی 252 00:23:18,005 --> 00:23:20,725 ،اگه من گریه کنم و اشکام بریزن رو چشمت 253 00:23:20,845 --> 00:23:22,962 اونوقت میتونی دوباره ببینی؟ 254 00:23:24,845 --> 00:23:27,917 مطئنم این فکرو از راپونزل گرفته بود 255 00:23:28,045 --> 00:23:31,322 و اونا برای همیشه به خوبی و خوشی زندگی کردن 256 00:23:42,325 --> 00:23:45,238 نوار شماره دو، قطعه دوم 257 00:23:45,365 --> 00:23:48,437 تجربه ی عجیبی از یک درمانگر اعتقادی 258 00:23:51,205 --> 00:23:52,878 غروب پنجشنبه 259 00:23:53,005 --> 00:23:56,282 ما به یه رستوران هندی تو خیابون بریستول رفتیم 260 00:23:56,405 --> 00:24:00,365 این یه مثال عالی از اینه والدین بودن چه شکلیه، نیست؟ 261 00:24:00,485 --> 00:24:04,274 امیدوارم همه چیز باب میلتون باشه 262 00:24:04,405 --> 00:24:05,839 میتونم؟ 263 00:24:05,965 --> 00:24:09,800 حدس میزدم گارسونی بود که تو رستوران کار میکرد 264 00:24:10,805 --> 00:24:13,798 ازم پرسید آیا کاملا نابینام یا نه 265 00:24:15,645 --> 00:24:17,921 چندوقته که نابینا شدم 266 00:24:18,045 --> 00:24:20,605 علت نابیناییم چی بود 267 00:24:20,606 --> 00:24:22,580 ...خب 268 00:24:22,605 --> 00:24:24,517 فکر کنم من به یه روش یا روشای مختلفی 269 00:24:24,645 --> 00:24:28,559 بیشتر زندگیمو داشتم با نابیناییم میجنگیدم 270 00:24:29,525 --> 00:24:31,084 لطفا ادامه بدین 271 00:24:33,085 --> 00:24:34,599 ،وقتی بچه بودم 272 00:24:34,725 --> 00:24:37,718 برای اولین بار بیناییمو از دست دادم 273 00:24:37,845 --> 00:24:40,360 انواع و اقسام عملای چشمو داشتم 274 00:24:40,485 --> 00:24:43,717 و بتدریج بیناییم به سادگی از بین رفت 275 00:24:45,805 --> 00:24:47,000 چرا میپرسین؟ 276 00:24:47,125 --> 00:24:49,276 و حالا چیزی نمیبینین؟ 277 00:24:50,565 --> 00:24:51,760 هیچی 278 00:24:51,885 --> 00:24:53,638 الان هیچی نمیبینم 279 00:24:53,765 --> 00:24:56,405 اما هنوزم عینک میزنین؟ 280 00:24:58,125 --> 00:25:00,162 واقعا احمقانه است نه؟ 281 00:25:00,285 --> 00:25:03,084 بدون عینکم حس میکنم لباس تنم نیست 282 00:25:05,285 --> 00:25:09,279 بهم بگین، هنوزم امیدوار هستین تا دوباره ببینین؟ 283 00:25:09,405 --> 00:25:11,795 نه امید ندارم 284 00:25:11,925 --> 00:25:14,724 دکترا گفتن این کاملا غیرممکنه 285 00:25:16,165 --> 00:25:17,838 و شما حرفشونو باور میکنین؟ 286 00:25:19,605 --> 00:25:24,634 اون از چنتا از درمانای عجیبی که حتی برای سرطان انجام داده بود، بهم گفت 287 00:25:24,765 --> 00:25:27,519 بیناییم به ارادم بستگی داره 288 00:25:27,645 --> 00:25:30,080 و اون از طریق خواب درمانی 289 00:25:30,205 --> 00:25:31,958 کمک کرد تا اردمو دوباره بدست بیارم 290 00:25:33,605 --> 00:25:35,119 متوجهم 291 00:25:36,325 --> 00:25:39,443 میتونی پایی رو که تو یه صانحه رانندگی از دست رفته برگردونی؟ 292 00:25:40,525 --> 00:25:43,165 تو چشم نداری؟ از بین رفتن؟ 293 00:25:49,725 --> 00:25:51,921 فقط یه توده ی ژله ایه 294 00:25:54,525 --> 00:25:56,721 قدرت ارده نمیتونه اونو برگردونه 295 00:25:59,805 --> 00:26:01,762 اون حرفی برای گفتن نداشت 296 00:26:01,885 --> 00:26:04,161 اون هیچ حرفی برای گفتن نداشت 297 00:26:04,285 --> 00:26:07,039 اما جان فکر نمیکنی به جایی رسیدی که 298 00:26:07,165 --> 00:26:10,283 واقعا نمیخوای بیناییتو برگردونی؟ 299 00:26:10,405 --> 00:26:12,522 چی باعث شد اینو بگی؟ 300 00:26:12,645 --> 00:26:15,035 خب بنظر میرسه تو همیشه خیلی خوشحالی 301 00:26:15,165 --> 00:26:17,441 بنظر میرسه خوب داری کار میکنی 302 00:26:20,365 --> 00:26:21,799 وای لیز 303 00:26:22,765 --> 00:26:24,882 ای کاش نیمی از حقیقتو میدونستی 304 00:26:26,645 --> 00:26:28,682 البته که میخوام بیناییم برگرده 305 00:26:30,085 --> 00:26:31,724 هرگز نمیپذیرم 306 00:26:33,125 --> 00:26:35,037 مرگ انسانها از نابیناییو 307 00:26:56,565 --> 00:26:58,841 هربار که بیدار میشم 308 00:26:58,965 --> 00:27:00,957 بیناییمو از دست میدم 309 00:27:06,645 --> 00:27:09,638 دیشب خواب دیدم بیناییم بهبود پیدا کرده 310 00:27:12,685 --> 00:27:16,759 واضح ترین تصویر از توماسو میدیدم 311 00:27:16,885 --> 00:27:19,764 که یه پسربچه ی دوست داشتنی بود 312 00:27:21,845 --> 00:27:24,155 تو خوابم به خودم گفتم 313 00:27:24,285 --> 00:27:26,083 این تویی، داری میبینی 314 00:27:26,205 --> 00:27:29,915 تو نور خوب هنوزم نسبتا خوب میتونی ببینی 315 00:27:38,125 --> 00:27:42,085 ،انعکاس بیداریم اینه که زندگی رویاییم 316 00:27:42,205 --> 00:27:43,958 هنوزم داره واقعیتو انکار میکنه 317 00:27:47,965 --> 00:27:50,525 .برجستگی های بزرگی در صخره ها تجزیه شدند... 318 00:27:50,645 --> 00:27:52,204 پنج تایشان در دریا ناپدید شدند 319 00:27:52,325 --> 00:27:54,681 سه تا از یک دسته و دوتا از دسته ی دیگر 320 00:27:54,805 --> 00:27:58,560 قابق های نجات سنن و پنله فراخوانده شده بودند .تا به محض روشن شدن هوا، جستجو را آغاز کنند 321 00:27:58,685 --> 00:28:02,838 هلیکوپتر نیرو دریایی مجلل از کالدروز سرتاسر .دریا را پرواز کرد 322 00:28:10,765 --> 00:28:12,836 .این صفحه ی 104ه 323 00:28:12,965 --> 00:28:16,356 ،نظراتم... این متن مثال جالبی از انجیل 324 00:28:16,485 --> 00:28:19,444 .از محدودیت الهیات در بیناییه 325 00:28:21,925 --> 00:28:23,962 یه "م" بزن 326 00:28:24,085 --> 00:28:25,439 یه "ب" بزن 327 00:28:25,565 --> 00:28:26,999 یه "ا" بزن 328 00:28:27,125 --> 00:28:28,605 یه "ر" بزن 329 00:28:28,725 --> 00:28:30,125 یه "ر" بزن 330 00:28:30,245 --> 00:28:32,314 !کریسمس مبارک 331 00:28:32,645 --> 00:28:34,723 چون الان وقت جشن و شادیه 332 00:28:40,245 --> 00:28:41,599 ایمی 333 00:28:42,765 --> 00:28:44,784 یه دقیقه بیا اینجا 334 00:28:47,845 --> 00:28:50,917 ببین چی پیدا کردم 335 00:28:51,045 --> 00:28:52,843 یکی دیگه ازینا 336 00:28:54,045 --> 00:28:56,276 این چیه تام؟ 337 00:28:56,405 --> 00:28:57,885 من میدونم این چیه 338 00:28:58,005 --> 00:28:59,280 چی؟ 339 00:28:59,405 --> 00:29:01,874 وقتی تو نور نگهش میداری 340 00:29:02,005 --> 00:29:05,760 .میتونی همه رنگارو خوب و درخشان ببینی قشنگه، ببین 341 00:29:05,885 --> 00:29:07,399 آره خیلی خوبه 342 00:29:09,605 --> 00:29:13,679 ،چیزی خیلی واضح از تو، تو اون سالا یادمه 343 00:29:13,805 --> 00:29:15,922 واقع بینی شگفت انگیزت بود 344 00:29:17,165 --> 00:29:19,600 تو هیچوقت اظهار پشیمونی نکردی 345 00:29:19,725 --> 00:29:21,956 فقط میرفتی سراغ چیزای بعدی 346 00:29:22,085 --> 00:29:23,883 قدم به قدم 347 00:29:25,685 --> 00:29:29,395 من همیشه فکر میکردم جوری که انجامش میدادی، کاملا شگفت انگیزه 348 00:29:31,405 --> 00:29:34,557 تقدیم به تنها کسی که دوسش دارم از مامانا و باباها 349 00:29:34,685 --> 00:29:37,644 # عزیزم وقتی خیلی ازت دورم # 350 00:29:37,765 --> 00:29:41,441 تصور کن" از جان لنونو برمیداری؟" یه انتخاب روشنه 351 00:29:41,565 --> 00:29:44,319 نه دیلن. تو حتما میخوای دیلنو انتخاب کنی 352 00:29:44,445 --> 00:29:48,405 خب میدونم اما اون اونجا کاملا گیر کرده 353 00:29:48,525 --> 00:29:50,994 میدونم تو چی انتخاب میکنی و ما چی انتخاب میکنیم 354 00:29:51,125 --> 00:29:53,276 چی؟ - ژاکلین دوپره - 355 00:29:53,405 --> 00:29:56,443 که ادگار شلو چی چیو میزنه؟ - آره - 356 00:29:56,565 --> 00:29:59,444 خودشه - فکر کنم توافق کردیم - 357 00:30:01,685 --> 00:30:07,522 # عزیزم هشت شب قبل از اینکه بخوابی # 358 00:30:08,525 --> 00:30:14,442 # کمی دعا برای من زمزمه کن # 359 00:30:15,365 --> 00:30:21,157 # و به همه ی ستاره هایی که اون بالان بگو # 360 00:30:22,045 --> 00:30:24,560 این تقدیم به کسیه که # 361 00:30:24,685 --> 00:30:25,675 # عاشقشم 362 00:30:25,805 --> 00:30:31,517 # هیچوقت نمیتونیم دقیقا شبیه اونی که میخوایم باشیم # 363 00:30:31,645 --> 00:30:38,231 # عشق نمیتونه دقیقا شبیه اونیکه ما میخوایم باشه # 364 00:30:38,365 --> 00:30:41,199 # ...عشق هرگز نمیتونه # 365 00:31:30,965 --> 00:31:34,276 یه موج عظیم با قدرت زیاد اومد و مارو از هم جدا کرد 366 00:31:37,805 --> 00:31:42,755 آواری از اجناس شناور و اجساد باقیمونده بود 367 00:31:44,885 --> 00:31:49,004 با ناامیدی همه جا رو دنبالشون گشتم اما پیداشون نکردم 368 00:31:53,125 --> 00:31:56,482 ناامیدکننده بود، اونا به سادگی ناپدید شده بودن 369 00:32:21,445 --> 00:32:23,880 یه نفر به من یادآوری کرد 370 00:32:24,005 --> 00:32:26,964 که بخشی از مغز انسان 371 00:32:27,085 --> 00:32:29,759 مخصوص دریافت 372 00:32:29,885 --> 00:32:33,117 و پردازش اطلاعات بصریه 373 00:32:37,765 --> 00:32:41,759 الان من دوست دارم بدونم چه بلایی سر اون قسمت مغز میاد وقتی 374 00:32:41,885 --> 00:32:44,445 وقتی تحریک وابسته بینایی متوقف میشه 375 00:32:48,685 --> 00:32:52,361 آیا این میتونه باعث حس دردی باشه که 376 00:32:52,485 --> 00:32:55,398 یک یا دوسال گذشته کشیدم 377 00:32:59,765 --> 00:33:04,999 احساسی که دارم توصیف میکنم یه حسی از گرسنگی و خشکیه 378 00:33:09,845 --> 00:33:14,840 حسی که مغز فرد دنبال تحریک بینایی میگرده 379 00:33:14,965 --> 00:33:17,799 همونطور که بدن غذا میطلبه 380 00:33:22,685 --> 00:33:26,804 مغز خودش تشنه ی اون چیزیه که بهش عادت کرده 381 00:33:33,325 --> 00:33:35,840 بخشی از مغزم داره از بین میره 382 00:33:43,325 --> 00:33:45,635 !به مامان بگو کریسمس مبارک 383 00:33:45,765 --> 00:33:47,916 !کریسمس مبارک مامان 384 00:33:48,045 --> 00:33:52,597 !کریسمس مبارک عزیزم بیا برای کریسمس همو بوس کنیم 385 00:33:52,725 --> 00:33:55,957 !این چیه؟ خدای من 386 00:33:56,085 --> 00:33:58,122 چی شده تام؟ 387 00:34:00,365 --> 00:34:02,038 این چیه؟ 388 00:34:02,165 --> 00:34:05,715 یه سازدهنی - !خدای بزرگ - 389 00:34:05,845 --> 00:34:08,883 اون کریسمس خاص بدترین کریسمس بود 390 00:34:09,005 --> 00:34:12,999 بابا اینارو ببین - این چیه؟ - 391 00:34:13,125 --> 00:34:14,115 این چیه؟ 392 00:34:14,245 --> 00:34:17,682 نمیدونم، فک کنم احتمالا عطر حمامه 393 00:34:17,805 --> 00:34:20,479 بابانوئل حتما تورو خوشبو کرده 394 00:34:20,605 --> 00:34:22,995 کل راهو از قطب شمال اومده 395 00:34:24,125 --> 00:34:26,003 من گیر افتاده بودم 396 00:34:27,645 --> 00:34:29,876 نمیتونستم بلند شم و برم 397 00:34:31,365 --> 00:34:33,482 چجوری میتونستم روز کریسمس بیرون قدم بزنم؟ 398 00:34:34,725 --> 00:34:36,876 ...نه - میدونی؟ - 399 00:34:37,005 --> 00:34:39,201 ولی نمیتونستم بمونم هم 400 00:34:39,325 --> 00:34:42,443 منتظرم بمون. با اینا چطور بنظر میرسم؟ 401 00:34:42,565 --> 00:34:46,400 فوق العاده بنظر میرسی اینارو بابانوئل برات گذاشته؟ 402 00:34:46,525 --> 00:34:48,482 راحتن؟ - آره - 403 00:34:48,605 --> 00:34:50,244 گرمن؟ 404 00:34:50,365 --> 00:34:52,834 آره - واقعا؟ - 405 00:34:52,965 --> 00:34:55,639 چه رنگین؟ 406 00:34:55,765 --> 00:34:58,075 خیلی قشنگن، نه؟ 407 00:34:58,205 --> 00:35:00,083 خوب اندازتن 408 00:35:00,205 --> 00:35:03,277 دمپایی زمستونیای مخصوص 409 00:35:03,405 --> 00:35:05,556 برو خودتو تو آینه ببین 410 00:35:20,205 --> 00:35:22,674 اون زمانی بود که تو اومدی پیشم و گفتی 411 00:35:22,805 --> 00:35:25,877 خیلی بد بنظر میرسی چرا به دفتر نمیری 412 00:35:28,565 --> 00:35:31,125 فقط برو سر کار 413 00:35:31,245 --> 00:35:33,476 فقط برو 414 00:36:07,365 --> 00:36:10,802 یه حس ناامیدی از محصور شدن داشتم 415 00:36:11,965 --> 00:36:14,560 مجبور بودم برم بیرون. باید برم بیرون 416 00:36:19,485 --> 00:36:21,920 حدود صد یارد فقط رفته بودم 417 00:36:22,045 --> 00:36:27,200 که متوجه شدم حسی از شک و ابهام داره زیاد میشه 418 00:36:32,245 --> 00:36:34,680 کاملا متوجه این حقیقت بودم که 419 00:36:34,805 --> 00:36:37,036 داشتم از خلا رد میشدم 420 00:36:39,365 --> 00:36:41,641 از یه خلا بشدت سرد 421 00:36:43,165 --> 00:36:45,122 از رفتن به هیچجا 422 00:36:46,325 --> 00:36:48,123 از کاملا تنها بودن 423 00:36:55,885 --> 00:36:59,037 چرخیدم و برگشتم به سمت خونه 424 00:37:14,405 --> 00:37:16,715 حس میکردم سرم داره کوبیده میشه 425 00:37:16,845 --> 00:37:19,644 و بدنم پشت دیوار نابینایی 426 00:37:22,485 --> 00:37:25,159 نیاز مبرمی به گذشتن از این پرده داشتم 427 00:37:25,285 --> 00:37:28,323 و این چادری که منو احاطه کرده بود 428 00:37:28,445 --> 00:37:31,756 تا بیام بیرون به این دنیای روشن 429 00:37:42,885 --> 00:37:45,320 این چجوری تونست برای من اتفاق بیفته؟ 430 00:37:47,285 --> 00:37:49,561 کی از من خواست که اینجوری شه؟ 431 00:37:51,765 --> 00:37:56,360 چه کسی میتونست این حقو داشته باشه که منو از دیدن بچه هام تو روز کریسمس محروم کنه 432 00:38:02,685 --> 00:38:05,803 تصویری که اغلب تو 433 00:38:05,925 --> 00:38:08,645 ،روزهای اولیه نابیناییم به فکرم میومد 434 00:38:08,765 --> 00:38:11,234 با چنین قدرتی دوباره برگشت پیشم 435 00:38:12,645 --> 00:38:16,434 تو یه کامیون کوچیک زغال سنگ تو معدن بودم 436 00:38:16,565 --> 00:38:19,763 که بیشتر و بیشتر به عمق معدن می غلتیدم 437 00:38:23,285 --> 00:38:25,436 کنترلش از دستمون در رفته بود؟ 438 00:38:25,565 --> 00:38:28,034 کسی تو موقعیتش بود که بتونه متوقفش کنه؟ 439 00:38:28,165 --> 00:38:30,077 اون میخواست فقط بره و بره؟ 440 00:38:30,205 --> 00:38:33,039 ،باید میرفتم بیرون، باید میپریدم بیرون و به عقب میدویم 441 00:38:33,165 --> 00:38:34,565 اما نه 442 00:38:34,685 --> 00:38:38,759 اون بیرحمانه بیشتر و بیشتر و بیشتر منو به عمق معدن میکشوند 443 00:39:04,725 --> 00:39:08,685 فکر کنم دلیل رفتن تو به دنیایی که 444 00:39:08,805 --> 00:39:11,240 ...من نمیتونستم بیام این بود که 445 00:39:11,365 --> 00:39:13,243 ...خیلی وحشتناک بود، اون 446 00:39:21,965 --> 00:39:25,720 منم باید چشمامو دربیارم؟ باید با تو بیام به اون دنیا؟ 447 00:39:30,325 --> 00:39:34,604 حس میکنم اگه قبولش میکردم 448 00:39:34,725 --> 00:39:38,162 ،و اگه رضایت میدادم 449 00:39:38,285 --> 00:39:40,083 ...میمردم 450 00:39:43,965 --> 00:39:47,276 ،چون مثل این بود که تواناییم برای مقاومت 451 00:39:47,405 --> 00:39:49,801 و ارادم برای مقاومت، از بین برن 452 00:39:56,885 --> 00:40:01,676 از طرف دیگه نپذیرفتنش بی فایده بود 453 00:40:01,805 --> 00:40:05,435 ،چون چیزی رو که شخص نمیخواد قبولش کنه 454 00:40:05,565 --> 00:40:07,204 .یه واقعیته 455 00:40:12,645 --> 00:40:15,717 ،و حالا چیزی که باید باهاش مواجه شم 456 00:40:17,605 --> 00:40:19,995 فکر اینه که هیچ راه فراری وجود نداره 457 00:40:21,765 --> 00:40:24,280 فکر اینکه من باید اینجوری ادامه بدم 458 00:40:25,525 --> 00:40:28,836 20یا 30 سال باقیمونده ی زندگیو 459 00:40:54,805 --> 00:40:58,355 با بکار گرفتن ترفندای کوچیکی میتونی باهاش بجنگی 460 00:41:00,885 --> 00:41:02,877 ،آشنایی، پیشبینی پذیری 461 00:41:03,005 --> 00:41:06,476 موارد مشابهین، مثل حرکات کوچیک مشابه دست 462 00:41:10,165 --> 00:41:13,317 اون باید محیطی بسازه 463 00:41:13,445 --> 00:41:16,438 ،یه تحقیق، یه اتاق، یه جاده، یه گذرگاه 464 00:41:16,565 --> 00:41:19,763 تا یه قلمرو برای خودش بسازه 465 00:41:25,205 --> 00:41:27,197 من مخصوصا وقتی 466 00:41:27,325 --> 00:41:29,317 سرکارم متوجه نابیناییم نیستم 467 00:41:30,485 --> 00:41:33,842 وقتی سرکارم، همه ی دانشجوهام میان به دنیای 468 00:41:33,965 --> 00:41:36,241 عقاید و نظرات و زبان من 469 00:41:37,005 --> 00:41:41,397 خب، بیاین با قدیمی ترین و کهن ترینشون شروع کنیم 470 00:41:41,525 --> 00:41:44,836 این اولین اختلاف بزرگه: مذهب 471 00:41:44,965 --> 00:41:47,844 ،ماهیت اون چیز برنامه ریزی 472 00:41:47,965 --> 00:41:51,639 ابتکارات و مشارکت فعالانه است 473 00:41:52,245 --> 00:41:55,716 ...لحظه ای که تو بی فعالیتی و بی ربطی غرق میشم 474 00:41:55,845 --> 00:41:58,025 بعدش شکست میخورم 475 00:42:00,765 --> 00:42:03,803 فردا به اندازه کافی هوا آفتابیه 476 00:42:03,925 --> 00:42:07,362 به اندازه کافی سرد، به اندازه کافی گرم، به اندازه کافی همه چی 477 00:42:07,485 --> 00:42:09,716 در حقیقت من اصلا نمیدونم 478 00:42:09,845 --> 00:42:11,962 و به پایان اخبار رسیدیم 479 00:42:38,525 --> 00:42:42,814 صدایی درباره شنیدن بارش باران 480 00:42:47,445 --> 00:42:51,758 امروز غروب از در جلویی خونه اومدم بیرون که داشت بارون میومد 481 00:42:55,765 --> 00:42:59,042 چند دقیقه ای ایستادم، مات زیباییش شده بودم 482 00:43:01,765 --> 00:43:04,837 بارون یه محیط مرئی از چیزایی 483 00:43:04,965 --> 00:43:07,480 که اطرافته ایجاد میکنه 484 00:43:09,485 --> 00:43:13,365 و توش یه پوششی از صدای 485 00:43:13,485 --> 00:43:17,877 متمایز و خاص نشون میده 486 00:43:20,285 --> 00:43:23,596 که میتونست کل محیط شنواییو پر کنه 487 00:43:49,405 --> 00:43:53,558 اگه چیزی میتونست معادل بارش بارون ،در داخل باشه 488 00:43:56,525 --> 00:44:01,316 .اونوقت کل اتاق شکل و بعد میگرفت 489 00:44:05,765 --> 00:44:08,997 ،بجای اینکه باطنا مجزا، جدا 490 00:44:09,125 --> 00:44:11,765 و از پیش مسکون شده باشن 491 00:44:13,125 --> 00:44:15,162 یه دنیایی بهت داده شده 492 00:44:18,765 --> 00:44:21,678 به این دنیا مربوط شدی 493 00:44:21,805 --> 00:44:24,081 برای دنیایی در نظر گرفته شدی 494 00:44:30,645 --> 00:44:34,798 چرا این پیشامد باید به یه نفر با زیبایی آسیب بزنه؟ 495 00:44:37,085 --> 00:44:38,997 ادراک زیباست 496 00:44:40,045 --> 00:44:42,082 شناختن زیباست 497 00:44:50,885 --> 00:44:53,241 خب من باید دوباره از ما تشکر کنم 498 00:44:53,365 --> 00:44:54,640 بخاطر نوارتون 499 00:44:54,765 --> 00:44:56,484 از همه ی شما 500 00:44:56,605 --> 00:44:59,074 از تو توماس و لیزی 501 00:44:59,205 --> 00:45:00,719 و همچنین ایموجن 502 00:45:00,845 --> 00:45:04,122 چیکار دارین میکنین؟ مشتاقیم یه بار شمارو ببینیم 503 00:45:05,165 --> 00:45:07,999 نمیفهمیم زمان چطوری میگذره 504 00:45:09,365 --> 00:45:11,038 به هرحال بازم ممنونم 505 00:45:11,165 --> 00:45:14,636 امیدوارم وقت داشته باشین تا بیاین و مارو ببینین 506 00:45:20,805 --> 00:45:23,240 سلام مامان بزرگ و بابابزرگ 507 00:45:23,365 --> 00:45:26,142 امیدوارم خوب باشین چون اینجا همه چی برای ما عالیه 508 00:45:26,265 --> 00:45:29,644 به بقیه فامیلا تو استرالیا سلام برسون 509 00:45:32,525 --> 00:45:35,677 حالا وقت کنسرت صبحگاهیه 510 00:45:38,525 --> 00:45:43,442 # ستاره ی غروب بدرخش، میبینم که اونجایی # 511 00:45:44,745 --> 00:45:49,795 # بالای سرزمین ما میشینی و زل میزنی # 512 00:45:50,725 --> 00:45:53,399 # ستاره ی درخشان # 513 00:45:53,525 --> 00:45:56,040 # با نور سفید میدرخشه # 514 00:45:56,205 --> 00:46:02,202 # فکر کنم صدای منو امشب بشنوی # 515 00:46:05,045 --> 00:46:06,161 قشنگ بود 516 00:46:06,285 --> 00:46:09,164 خوب بود ایمی، واقعا خیلی خوب بود 517 00:46:12,845 --> 00:46:15,644 !یکیشونو برداشتم 518 00:46:15,765 --> 00:46:17,279 قشنگ بود 519 00:46:17,405 --> 00:46:20,682 خوب بود ایمی، واقعا خیلی خوب بود 520 00:46:23,685 --> 00:46:25,244 خب مامان و بابا 521 00:46:25,365 --> 00:46:29,279 امیدوارم ازش بعنوان یه محصول کوچولوی واقعی کودکانه لذت ببرین 522 00:46:31,205 --> 00:46:33,436 اینم باید اضافه کنم که 523 00:46:33,565 --> 00:46:36,160 شاید ما نتونیم به استرالیا بیایم 524 00:46:38,525 --> 00:46:42,804 ،چون حس میکنم کمبود تحرک و فعالیت 525 00:46:44,525 --> 00:46:47,563 برام سخته که بتونم باهاش کنار بیام 526 00:46:53,765 --> 00:46:55,802 مطمئنم درک میکنین 527 00:47:01,245 --> 00:47:03,123 مامانی 528 00:47:04,965 --> 00:47:07,764 خب من الان باید اینو خاموشش کنم و براتون بفرستمش 529 00:47:07,885 --> 00:47:10,719 عشق زیادی از طرف ما تقدیم به همه شما فعلا خدافظ 530 00:47:25,525 --> 00:47:27,596 بخونش 531 00:47:28,885 --> 00:47:31,081 چمنا و گیاهان 532 00:47:31,205 --> 00:47:33,436 ...و اونجا 533 00:47:33,565 --> 00:47:36,034 اون علامت کوچولو معنیش چیه؟ 534 00:47:36,165 --> 00:47:38,396 دوباره رو دستم نشونش بده 535 00:47:38,525 --> 00:47:39,845 ...اینجوریه 536 00:47:41,005 --> 00:47:42,075 ...با یه 537 00:47:42,205 --> 00:47:43,798 اینجوری؟ 538 00:47:44,965 --> 00:47:46,240 آره 539 00:47:47,405 --> 00:47:48,680 این یه ویرگوله 540 00:47:48,805 --> 00:47:51,365 معنیش چیه؟ - یعنی وقفه - 541 00:47:51,485 --> 00:47:54,080 کجا اونو گذاشته؟ 542 00:47:55,685 --> 00:47:58,120 ،یه شب که توماسو میخواستم بخوابونم 543 00:47:58,245 --> 00:48:00,919 یه بحث طولانی و کاملی باهاش داشتم 544 00:48:01,045 --> 00:48:02,764 درباره نابیناییم 545 00:48:04,085 --> 00:48:06,361 گفت: همیشه نابینا میمونی؟ 546 00:48:07,485 --> 00:48:09,238 آره همیشه 547 00:48:10,645 --> 00:48:12,876 دکترا نمیتونن خوبش کنن؟ 548 00:48:13,925 --> 00:48:15,917 دکترا سعی کردن 549 00:48:17,445 --> 00:48:19,562 درمورد شبکیه براش توضیح دادم 550 00:48:19,685 --> 00:48:23,474 و اینکه چجوری گاهی اوقات اشک میاد و از پشت چشم میره پایین 551 00:48:25,445 --> 00:48:27,437 اونا چی گفتن؟ 552 00:48:28,445 --> 00:48:32,598 خب اونا میگفتن: متاسفیم آقای هال، کار دیگه ای نمیتونیم براتون انجام بدیم 553 00:48:35,645 --> 00:48:37,443 خدا چرا کمکت نمیکنه؟ 554 00:48:38,965 --> 00:48:40,922 ،خدا کمکم میکنه 555 00:48:41,045 --> 00:48:42,479 به روشای مختلفی 556 00:48:43,725 --> 00:48:45,045 چجوری؟ 557 00:48:46,205 --> 00:48:49,004 خب اون منو قوی میکنه و بهم شجاعت میده 558 00:48:50,725 --> 00:48:53,559 اما کمکت نمیکنه چشماتو دوباره داشته باشی 559 00:48:55,965 --> 00:48:57,524 (پدرمان) 560 00:48:57,645 --> 00:48:58,874 (کسی است که در آسمان است) 561 00:48:59,005 --> 00:49:01,076 (نامت درخشان باد) 562 00:49:01,205 --> 00:49:02,605 (پادشاهی شما آمده است) 563 00:49:02,725 --> 00:49:04,239 (مال شما تمام میشود) 564 00:49:04,365 --> 00:49:06,516 (روی زمین همانطور که در آسمان است) 565 00:49:06,645 --> 00:49:08,841 (روزی امروز و روزانه مارا بده) 566 00:49:09,885 --> 00:49:14,118 آره بارها شده که از دست خدا عصبانی شدم 567 00:49:16,525 --> 00:49:18,835 فکر کنم بدون منطق بودن 568 00:49:22,725 --> 00:49:25,604 گاهی اوقات احساسات آدم لبریز میشه 569 00:49:28,445 --> 00:49:30,721 اما من ایمانو جوری درنظر نمیگیرم که 570 00:49:32,205 --> 00:49:35,994 سپری در مقابل فراز و نشیب زندگی انسان باشه 571 00:49:39,045 --> 00:49:41,241 چرا نباید برای من اینجوری میشد؟ 572 00:49:47,725 --> 00:49:50,081 ،خب الان نهایتا به این مشکل بزرگ 573 00:49:51,565 --> 00:49:53,602 یعنی این سوال رسیدیم 574 00:49:56,205 --> 00:49:58,800 مشکل درک متقابل 575 00:50:00,805 --> 00:50:04,515 چجوری افراد بینا و نابینا همدیگرو واقعا درک کنن؟ 576 00:50:06,045 --> 00:50:08,560 مردا چجوری میتونن زنارو درک کنن؟ 577 00:50:08,685 --> 00:50:12,235 پولدارا چجوری میتونن فقیرارو درک کنن؟ 578 00:50:12,365 --> 00:50:15,961 سالمندا چجوری میتونن جوونارو درک کنن؟ 579 00:50:17,765 --> 00:50:20,439 میتونیم به باطن افراد دیگه بصیرت داشته باشیم؟ 580 00:50:22,285 --> 00:50:27,838 این سوال بزرگیه که وحدت بشریت بهش مردده 581 00:50:40,445 --> 00:50:44,724 دوروز گذشته خیلی آروم خوشحال بودیم 582 00:50:46,725 --> 00:50:49,035 دو روز طولانی با مریلین 583 00:50:49,165 --> 00:50:53,079 یکی از بهترین وقتایی بود که با بچه هام بازی میکردم 584 00:50:53,205 --> 00:50:54,958 بالای یه درخت 585 00:50:55,085 --> 00:50:56,599 وای آره توماس 586 00:50:56,725 --> 00:50:58,637 نمیفتی که نه؟ 587 00:50:59,525 --> 00:51:03,439 سلامتیم بهتر از دوران کریسمس بود 588 00:51:15,645 --> 00:51:18,683 با همه ی این حرفا شاید نابینایی نمیخواد از من جدا شه 589 00:51:31,365 --> 00:51:35,996 من میخواستم تو واقعیت زندگی کنم یا دلتنگی؟ 590 00:51:39,165 --> 00:51:42,158 بعد از گذشت هفته ها یا شایدم ماه ها 591 00:51:42,285 --> 00:51:45,005 تصمیمم قطعی شد 592 00:51:47,005 --> 00:51:49,964 نمیخواستم با دلتنگی زندگی کنم 593 00:51:50,085 --> 00:51:52,554 میخواستم تو واقعیت زندگی کنم 594 00:51:54,525 --> 00:51:56,403 میخواستم نابینا باشم 595 00:52:23,365 --> 00:52:25,004 وای اینو ببین 596 00:52:25,125 --> 00:52:26,923 این واقعا سقوط طولانی ایه 597 00:52:27,045 --> 00:52:28,684 آره 598 00:52:28,805 --> 00:52:31,479 ...اون ذره اون وسط چیه؟اون 599 00:52:34,965 --> 00:52:38,037 خوبی عزیزم؟ - آره - 600 00:53:14,885 --> 00:53:18,435 میخواستم خانوادم منو بعنوان یه فرد نابینا بشناسن 601 00:53:21,445 --> 00:53:24,358 میخواستم منو بشناسن 602 00:53:25,285 --> 00:53:26,639 و قبولم کنن 603 00:53:29,125 --> 00:53:31,959 هرسال ما میرفتیم و آلوچه میچیدیم 604 00:53:32,085 --> 00:53:33,314 و میاوردیمشون خونه 605 00:53:33,445 --> 00:53:36,005 مادر مربای آلوچه ی فراوونی درست میکرد 606 00:53:37,485 --> 00:53:40,000 ردیفای زیاد مربا رو میتونم به یاد بیارم 607 00:53:43,845 --> 00:53:47,555 بگو سلام مامان بزرگ - سلام مامان بزرگ - 608 00:53:47,685 --> 00:53:51,440 اونا با بچه ها خوشحال بودن 609 00:53:51,565 --> 00:53:53,602 اما فکر کنم بهت زده بودن 610 00:53:55,725 --> 00:53:58,240 !کاملا وحشتناک بود 611 00:53:59,285 --> 00:54:01,481 مثل این بود که 612 00:54:01,605 --> 00:54:04,677 دوباره از اول منو باید میشناختن 613 00:54:07,845 --> 00:54:10,679 عکس قشنگیه - آره - 614 00:54:12,285 --> 00:54:16,962 یه عکس از هممون که تو حیاط پشتیمون، تو اون ماشین نشستیمه 615 00:54:17,085 --> 00:54:18,804 درسته 616 00:54:21,165 --> 00:54:25,159 چقدر عجیب عکسای رنگی محو میشن 617 00:54:31,245 --> 00:54:34,955 انگار یه شاعر حرفه ای همشو چیده 618 00:54:36,485 --> 00:54:38,761 شعرای برای مادرم 619 00:54:38,885 --> 00:54:41,036 ...برای مادرم 620 00:54:41,165 --> 00:54:43,361 نه برای مادر و پدرم 621 00:54:43,485 --> 00:54:45,954 جالبه - برای مادرم - 622 00:54:49,565 --> 00:54:52,683 هیچوقت با پدرم رابطه ی نزدیکی نداشتم 623 00:54:56,205 --> 00:54:59,004 نمیدونم چچه فکری راجبش میکرد 624 00:55:01,245 --> 00:55:03,840 باهاش تا مغازه ها رفتم 625 00:55:06,725 --> 00:55:09,115 رفتیم کره و نون خریدیم 626 00:55:10,925 --> 00:55:14,043 تو اون دیدار اولین باری بود که لمسش میکردم 627 00:55:16,685 --> 00:55:19,245 و از اینکه انقدر ضعیف شده بود، تعجب کرده بودم 628 00:55:21,365 --> 00:55:23,800 چقدر آهسته در کنارم حرکت میکرد 629 00:55:28,365 --> 00:55:31,085 ،و هنگامی که باهم میرفتیم 630 00:55:31,205 --> 00:55:34,084 اون آرنج پسر نابیناشو گرفته بود 631 00:55:36,845 --> 00:55:39,201 با خودم فکر میکردم چی تو سرش داره میگذره 632 00:55:39,325 --> 00:55:41,044 اما دربارش حرف نزدیم 633 00:55:44,045 --> 00:55:46,162 ای کاش میدونستم 634 00:55:46,285 --> 00:55:48,038 ای کاش فهمیده بودم 635 00:56:18,525 --> 00:56:19,720 حتی بابا بزرگ 636 00:56:22,485 --> 00:56:24,556 برو بابابزرگ 637 00:56:35,325 --> 00:56:37,885 چیز عجیبیه جان 638 00:56:38,005 --> 00:56:40,156 این که پدرت انگلیسی بود 639 00:56:40,285 --> 00:56:42,561 و با دختر استرالیایی ازدواج کرد 640 00:56:42,685 --> 00:56:45,723 تو تو استرالیا بدنیا اومدی و با یه دختر انگلیسی ازدواج کردی 641 00:56:45,845 --> 00:56:48,314 آره عجیبه 642 00:56:51,445 --> 00:56:53,641 اون پدر خوبیه 643 00:56:57,765 --> 00:57:00,200 یادم میاد اون کنارم نشسته بود 644 00:57:00,325 --> 00:57:02,362 خیلی نزدیک کنارم نشسته بود 645 00:57:02,485 --> 00:57:05,239 و گفت: جان من باید الان کاملا بهت نزدیک شم 646 00:57:05,365 --> 00:57:08,836 چون راه دیگه ای برای ارتباط برقرار کردنمون نیست، نه؟ 647 00:57:10,085 --> 00:57:13,283 گفتم: آره مادر اما اشکالی نداره 648 00:57:22,125 --> 00:57:24,799 مادر پیر عزیز 649 00:57:24,925 --> 00:57:26,723 تو چه حسی دربارش داری؟ 650 00:57:34,725 --> 00:57:36,398 !لیزی؟ 651 00:57:42,805 --> 00:57:44,034 صبر کن 652 00:57:55,525 --> 00:57:57,357 چیزی نیست 653 00:57:59,965 --> 00:58:01,001 آسیب دیده؟ 654 00:58:01,125 --> 00:58:03,560 خیلی بد بود نه؟ عزیزم 655 00:58:03,685 --> 00:58:05,165 چی شد؟ 656 00:58:05,285 --> 00:58:08,198 دستش لا در گیر کرده 657 00:58:08,325 --> 00:58:10,999 یادم میاد دست کوچولوشو گرفتم 658 00:58:19,285 --> 00:58:21,845 برای بچه دردناک بود اما واقعا صدمه ندیده بود 659 00:58:21,965 --> 00:58:23,240 دختر خوب 660 00:58:23,365 --> 00:58:26,324 سعی کن یذره انگشتاتو باز کنی 661 00:58:26,445 --> 00:58:27,925 خوب میشه عزیزم 662 00:58:29,165 --> 00:58:31,441 اون لحظه وحشتناک بود 663 00:58:34,205 --> 00:58:37,835 فهمیدن اینکه بدرد نخوری اصلا کشف جالبی نیست 664 00:58:39,565 --> 00:58:42,034 برای هیچ پدری 665 00:58:48,965 --> 00:58:51,036 تو حالت خوبه؟ - آره - 666 00:58:56,925 --> 00:58:58,678 ...فقط بنظر میرسه یکم 667 00:58:59,645 --> 00:59:01,045 یکم آب میخوری؟ 668 00:59:01,165 --> 00:59:02,838 نه خوبم 669 00:59:02,965 --> 00:59:04,604 خوبه 670 01:00:13,365 --> 01:00:17,041 کی میاد؟ - چی کی میاد؟ - 671 01:00:17,165 --> 01:00:18,804 صدای صحبت 672 01:00:18,925 --> 01:00:21,997 عزیزم این حرف نمیزنه، مثل تلفن نیست 673 01:00:22,125 --> 01:00:25,596 نمیتونم صداتو بشنوم - میدونی این چیه؟ - 674 01:00:25,725 --> 01:00:29,435 دستگاه ضبط صوت اونی که اونجا میچرخه رو میبینی؟ 675 01:00:29,565 --> 01:00:32,319 داره ضبطای کوچیکی انجام میده 676 01:00:32,445 --> 01:00:34,835 و صدای تو و صدای من توشن 677 01:00:34,965 --> 01:00:38,800 بگو سلام سلام سلام - سلام سلام - 678 01:01:31,485 --> 01:01:34,762 میدونستم که این اولین باری بود که اونو دیدم 679 01:01:37,125 --> 01:01:39,685 با تجعب بهش خیره شدم 680 01:01:41,325 --> 01:01:43,635 همه ی جزئیات صورتشو نگاه کردم 681 01:01:48,045 --> 01:01:50,844 فکر کردم این اونه 682 01:01:50,965 --> 01:01:52,399 این خودشه 683 01:01:55,565 --> 01:01:58,637 اینا اون چشمای قهوه ایه درخشان دوست داشتنین 684 01:01:59,805 --> 01:02:02,798 این اون لبخندیه که همه دربارش حرف میزدن 685 01:02:13,845 --> 01:02:15,802 همه چی دوباره سیاه شد 686 01:02:19,805 --> 01:02:22,003 هوشیار شده بودم 687 01:02:24,925 --> 01:02:26,723 و نابینا بودم 688 01:02:28,205 --> 01:02:30,242 و با شوک فهمیدم که 689 01:02:32,165 --> 01:02:34,077 اون خواب بود 690 01:02:39,575 --> 01:02:43,009 از ضبط این یکی خسته شدم بخاطر همین متوقفش کردم 691 01:03:19,885 --> 01:03:21,399 آخرین باری که اینجا بودم 692 01:03:22,245 --> 01:03:24,635 تعداد زیادی از جاهایی که بهتر از همه یادم بود 693 01:03:26,485 --> 01:03:27,885 حالا داشتن محو میشدن 694 01:03:38,565 --> 01:03:39,885 ...تقریبا 695 01:03:41,645 --> 01:03:44,638 توقع داشتم اونجا ملبورن باشه 696 01:03:49,165 --> 01:03:50,804 احمقانه است نه؟ 697 01:03:55,565 --> 01:03:56,794 یکم نزدیکتر شو 698 01:03:57,525 --> 01:03:58,959 یکم نزدیکتر شو 699 01:04:03,245 --> 01:04:05,396 میخواستی بچه هاتو برداری و بگی 700 01:04:05,525 --> 01:04:07,960 این ساحلیه که قبلا میومدیم 701 01:04:13,445 --> 01:04:16,165 جاییه که قبلا فوتبال بازی میکردیم 702 01:04:19,965 --> 01:04:21,604 این مدرسه ایه که من میرفتم 703 01:04:26,325 --> 01:04:28,442 اما... هیچی نبود 704 01:04:31,605 --> 01:04:33,722 فقط صداها و دستای مردم بودن 705 01:04:36,765 --> 01:04:38,757 حس حرکت ماشین تو جاده 706 01:04:41,045 --> 01:04:42,638 و البته باد 707 01:04:43,605 --> 01:04:46,643 از میان جایی راه میرفتم که اصلا نمیدونستم کجاست 708 01:04:49,605 --> 01:04:51,642 اینا تمام چیزاییه که بود 709 01:04:57,805 --> 01:04:59,603 من توقعشو نداشتم و 710 01:05:00,765 --> 01:05:02,518 پیش بینیش نمیکردم 711 01:05:04,125 --> 01:05:05,984 نمیدونم چرا 712 01:05:14,885 --> 01:05:16,524 !تام 713 01:05:16,645 --> 01:05:18,682 بیا اینجا! چیکار داری میکنی؟ 714 01:05:32,885 --> 01:05:34,444 خونه، خودش 715 01:05:39,925 --> 01:05:41,325 چه شکلی بود؟ 716 01:05:50,565 --> 01:05:52,045 کجا میخوابیدم؟ 717 01:06:02,325 --> 01:06:03,918 زیاد یادم نمیاد 718 01:06:21,565 --> 01:06:24,319 خیلی سخته 719 01:06:29,245 --> 01:06:30,804 یادم نمیاد 720 01:06:34,725 --> 01:06:36,045 عجیب نیست؟ 721 01:06:42,205 --> 01:06:43,924 من فقط یادم نمیاد 722 01:06:51,165 --> 01:06:52,963 دقیقا همون لحظه است که 723 01:06:55,965 --> 01:06:57,115 دنیا گم شده 724 01:07:07,245 --> 01:07:11,922 و فقط ملبورنی که میشناختم گم نشده بود 725 01:07:13,685 --> 01:07:15,483 من خودمم گم شده بودم 726 01:07:19,525 --> 01:07:22,040 من بشدت ترسیده بودم از اینکه 727 01:07:23,365 --> 01:07:27,245 ممکن بود یه چیزی بین ما شکسته شه که هیچوقت نتونه درست شه 728 01:07:34,085 --> 01:07:38,364 تو داشتی تو یه دنیایی ناپدید میشدی که من نمیتونستم دنبالش کنم 729 01:07:57,285 --> 01:08:00,039 همه چیز داشت داغون میشد 730 01:08:20,365 --> 01:08:22,880 ما میدونستیم که نمیتونیم به عقب برگردیم درسته 731 01:08:31,085 --> 01:08:33,520 هیچوقت دوباره اینکارو نمیکنیم 732 01:09:05,525 --> 01:09:09,883 با یه احساس آرامش زیادی برگشتم خونه 733 01:09:13,045 --> 01:09:17,324 تا دوباره تو یه خونه ی آشنا که از خانواده پر شده، باشم 734 01:09:23,445 --> 01:09:25,277 تا یه تصویر روانی تو ذهنم بسازم 735 01:09:25,405 --> 01:09:29,285 از محیط توی خیابون و شهر اطرافم 736 01:09:30,725 --> 01:09:34,321 مثل این بود که دوباره دنیا برام زنده شده بود 737 01:09:36,365 --> 01:09:37,594 سه 738 01:09:40,165 --> 01:09:41,394 دو 739 01:09:43,445 --> 01:09:44,401 یک 740 01:09:44,525 --> 01:09:46,437 آماده باشی یا نه الان میام 741 01:10:03,045 --> 01:10:05,355 حالا... بذار ببینم 742 01:10:05,485 --> 01:10:09,764 هیچوقت شستن ظرفارو با چنین شادی ای انجام نداده بودم 743 01:10:09,885 --> 01:10:12,957 امروز صبح بیدار شدم و برای مرلین یه فنجان چای درست کردم 744 01:10:13,085 --> 01:10:14,963 آیا اون...؟ 745 01:10:15,085 --> 01:10:17,042 تشکر میکنه؟ 746 01:10:17,165 --> 01:10:18,155 ...نه 747 01:10:18,285 --> 01:10:22,120 آزادانه میتونستم حرکت کنم، میدونستم ،جای همه چی کجا بود 748 01:10:22,245 --> 01:10:24,237 که میتونستم بازی کنم 749 01:10:24,365 --> 01:10:26,402 اون پشت پرده است؟ 750 01:10:27,885 --> 01:10:29,365 نه اونجام نیست 751 01:10:29,485 --> 01:10:33,479 که میتونستم از اون سرزمین تاریک سکون بیام بیرون 752 01:10:34,165 --> 01:10:35,724 کجا میتونست باشه؟ 753 01:10:36,565 --> 01:10:39,956 و دوباره برم به سمت زندگی و کارای شخصی 754 01:10:41,645 --> 01:10:43,557 گرفتمت 755 01:11:12,205 --> 01:11:15,562 بیست و دوم سپتامبر سال 1985 756 01:11:21,805 --> 01:11:23,956 عاشق بوی اونم 757 01:11:25,605 --> 01:11:29,485 میتونم حس کنم اون الان داره نگام میکنه 758 01:11:32,805 --> 01:11:36,640 همچنین دوست دارم بینی کوچولوشو حس کنم و پاشو نگه دارم 759 01:11:39,405 --> 01:11:42,876 ،عاشق نگهداشتن دستاش و گذاشتن دستام 760 01:11:43,005 --> 01:11:45,236 .روی گرمای سرشم 761 01:11:46,965 --> 01:11:49,878 عاشق احساسیم که وقتی رو شونم نگهش میدارم 762 01:11:58,205 --> 01:12:00,845 ساعت هفت صبحه و وقت رادیو هشته 763 01:12:00,965 --> 01:12:03,958 و من مجری ایمی هال هستم 764 01:12:04,085 --> 01:12:06,042 امروز بارون نم نم میباره 765 01:12:06,165 --> 01:12:09,761 ...با طلوع گهگاه خورشید ...بقیه ی روز 766 01:12:09,885 --> 01:12:14,516 دو یا سه روز تو این هفته توماسو بردم مدرسه 767 01:12:14,645 --> 01:12:16,841 یا شاید بهتره بگم اون منو برده 768 01:12:17,685 --> 01:12:21,964 ،اون داره یاد میگیره منو راهنمایی کنه اگرچه که قابل اطمینان نیست 769 01:12:23,885 --> 01:12:26,164 درسته بذار نگات کنم 770 01:12:26,285 --> 01:12:29,995 همچنین ما یه روشی برای خدافظی داشتیم 771 01:12:30,125 --> 01:12:32,037 که معادل دست دادنه 772 01:12:33,045 --> 01:12:36,595 ،درحالیکه که از وسط زمین بازی میدوید 773 01:12:36,725 --> 01:12:38,125 با صدای بلند میگفت: خدافظ 774 01:12:38,245 --> 01:12:39,201 خدافظ 775 01:12:39,325 --> 01:12:41,044 و منم با صدای بلند میگفتم خدافظ 776 01:12:41,165 --> 01:12:42,121 خدافظ 777 01:12:42,245 --> 01:12:43,201 خدافظ 778 01:12:43,325 --> 01:12:45,442 و ما ادامه میدادیم 779 01:12:45,565 --> 01:12:47,955 این آهنگو تکرار میکردیم - خدافظ - 780 01:12:48,085 --> 01:12:50,805 تا وقتی که صداش ضعیف میشد 781 01:12:53,965 --> 01:12:55,365 خدافظ 782 01:12:55,485 --> 01:12:57,044 خدافظ 783 01:12:58,045 --> 01:12:59,525 عاشقشم 784 01:13:14,925 --> 01:13:18,919 به خودم گفته بودم که من یاد میگیرم با نابیناییم زندگی کنم 785 01:13:19,045 --> 01:13:20,843 اما هیچوقت نمی پذیرمش 786 01:13:27,125 --> 01:13:33,076 الان میفهمم که یه نوع تغییر عجیبی در حالت مغز من بوجود اومده 787 01:13:39,605 --> 01:13:43,599 الان انگار من یه محرک انکار شده برای دنیای بیرونیم 788 01:13:44,525 --> 01:13:46,915 اون چیز برگشته به درون خودش 789 01:13:47,045 --> 01:13:49,357 تا منابع درونیو پیدا کنه 790 01:13:57,325 --> 01:13:59,442 بعضی اوقات غروبا میرم خونه 791 01:13:59,565 --> 01:14:02,558 و حس میکنم که مغزم تقریبا داره میترکه 792 01:14:02,685 --> 01:14:05,681 با ایده های جدید و افق های جدید 793 01:14:09,125 --> 01:14:10,957 متوجه میشم که دارم بیشتر ارتباط ،برقرار میکنم 794 01:14:11,085 --> 01:14:12,155 ،بیشتر به خاطر میارم 795 01:14:12,285 --> 01:14:13,799 پیوندهای بیشتری در ذهنم میسازم 796 01:14:14,805 --> 01:14:18,242 بین چیزای مختلفی که تو کل زندگیم خوندم و یاد گرفتم 797 01:14:21,805 --> 01:14:23,797 ،الان حس میکنم خیالم راحتتر 798 01:14:23,925 --> 01:14:25,439 ،هیجان زده تر 799 01:14:25,565 --> 01:14:28,399 ماجراجوتر، و با اعتماد بنفس فکری بیشتر 800 01:14:28,525 --> 01:14:30,437 از چیزی که تو کل زندگیم حس کردم، هستم 801 01:14:40,165 --> 01:14:44,000 بینایی یه چیز کاملا پالاینده است 802 01:14:44,125 --> 01:14:47,641 که شخص ممکنه نابود یا احیا شه 803 01:14:52,805 --> 01:14:55,559 بصیرت شما تخلیه شده 804 01:15:04,765 --> 01:15:07,803 ،و همچنین خاطرات گذشتتون، علایقتون 805 01:15:08,405 --> 01:15:10,317 ،درک شما از زمان 806 01:15:13,205 --> 01:15:14,719 .و خود مکان 807 01:15:16,565 --> 01:15:18,079 !و خود جهان 808 01:15:26,445 --> 01:15:28,402 شخص باید زندگیشو از نو بسازه 809 01:15:32,925 --> 01:15:34,564 خوشبختانه درمورد من 810 01:15:35,285 --> 01:15:38,915 یه هسته ی مرکزی داشتم تا دوباره بتونم از نو بسازمش 811 01:15:43,405 --> 01:15:45,044 اون شانس خوبم بود 812 01:16:25,045 --> 01:16:26,798 تو حالت خوبه جان؟ 813 01:16:27,405 --> 01:16:28,998 چیزی هست که بتونم کمکت کنم؟ 814 01:16:29,125 --> 01:16:31,003 نه خوبم 815 01:17:19,885 --> 01:17:22,400 کل مکان داشت می لرزید 816 01:17:24,645 --> 01:17:27,524 نیمکتا هم با اون میلرزیدن 817 01:17:32,485 --> 01:17:35,284 ناگهان قویترین احساسو داشتم 818 01:17:38,245 --> 01:17:40,362 که خدا داشت بهم نزدیک میشد 819 01:17:46,965 --> 01:17:51,437 و من اون حس بسیار روشنو داشتم 820 01:17:52,525 --> 01:17:54,084 از حضور الهی 821 01:17:59,725 --> 01:18:04,424 الان یه جورایی اون با سرعت اومده پایین 822 01:18:05,125 --> 01:18:09,244 .و حالا رفته بالا برای یه کار بزرگ یه راه بین کهکشانی داره 823 01:18:09,365 --> 01:18:12,278 این خنده داره عزیزم 824 01:18:12,405 --> 01:18:14,840 خب این جوریه که بنظر میرسه 825 01:18:14,965 --> 01:18:16,877 اون یه ملاقات ویژه داشت 826 01:18:23,645 --> 01:18:25,876 و یه عبای سیاه انداخت رو من 827 01:18:33,845 --> 01:18:34,901 و بعد 828 01:18:37,045 --> 01:18:39,799 جالبترین چیز این بود که 829 01:18:41,765 --> 01:18:44,041 اون نرفت، نتونست بره 830 01:18:44,845 --> 01:18:46,564 اونجا فقط منتظر موند 831 01:18:50,525 --> 01:18:52,517 و من گفتم: من خوبم 832 01:18:53,365 --> 01:18:55,243 نگران من نباش 833 01:19:03,045 --> 01:19:05,241 و تو اون وقفه من یه حسی از 834 01:19:08,405 --> 01:19:09,885 این موهبت الهی داشتم 835 01:19:14,485 --> 01:19:15,885 و فکر کردم 836 01:19:16,005 --> 01:19:18,361 .همینه، این یه هدیه است 837 01:19:20,725 --> 01:19:22,125 هدیه ای که من میخواستمش نیست 838 01:19:23,085 --> 01:19:25,759 هدیه ای نیست که بخوام بچه هام داشته باشنش 839 01:19:25,885 --> 01:19:27,001 اما یه هدیه است 840 01:19:34,125 --> 01:19:35,525 پس سوال این 841 01:19:37,285 --> 01:19:38,799 نیست چرا باید بگیرمش؟ 842 01:19:40,405 --> 01:19:42,442 اینه که میخوام باهاش چیکار کنم؟ 843 01:19:59,666 --> 01:20:06,367 در سال 1990 خاطرات صوتی جان تحت عنوان لمس صخره" رونویسی و منتشر شدند" 844 01:20:06,910 --> 01:20:18,010 ،در سال 2012 از نوشته های جان، درباره نابینایی با جایزه دستاورد زندگی، توسط موسسه ملی .مجلل ویژه نابینایان، قدردانی شد 845 01:20:49,024 --> 01:20:53,177 جان در جولای سال 2015 درگذشت 846 01:20:53,778 --> 01:20:56,845 .او توسط مریلین و 5 فرزندش بقا یافته است 847 01:21:02,842 --> 01:21:09,042 ،افراد نابینا و بینا همدیگر را نیاز دارند .تا بتوانیم انسانیت کاملمان را حفظ کنیم (جان م. هال 2015-1935)